نگران فردایت نباش، خدای دیروز و امروزت ، فردا هم هست...
نگران فردایت نباش، خدای دیروز و امروزت ، فردا هم هست...
آتشی نمى سوزاند "ابراهیم" را ،
و دریایى غرق نمی کند "موسى"
را ؛
کودکی، مادرش او را به دست موجهاى "نیل" می
سپارد ،
تا برسد به خانه ی
فرعونِ تشنه به خونَش ؛
دیگری را
برادرانش به چاه مى اندازند ،
سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد
!
مکر زلیخا زندانیش می کند
،
اما عاقبت بر تخت ملک می
نشیند...
از این "قِصَص"
قرآنى هنوز هم نیاموختی؟!
که
اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند ،
و خدا نخواهد ؛
نمی توانند ...
او که یگانه تکیه گاه من و توست !
پس ؛
به "تدبیرش" اعتماد کن ،
به "حکمتش"
دل بسپار ،
به او "توکل"
کن ؛
و به سمت او "قدمی
بردار" ،
تا ده قدم آمدنش به سوى خود را به تماشا
بنشینی...
من...
شنبه 5 دی 1394 ساعت 08:27
فعلا خداجونم همه جوره گیر داده به ما
فقط واسم دعا کن
حال دلم خوش نیس..
یلدا جون دختر خواهرم ۶سالشه بستریه
با اون دل پاکت دعا کن
زود خوب بشه همه زندگیمه....
حتما توکل به خدا ان شاالله بهتر میشه هرچه زودتر زیبا خانوم
هر بار گفتم دوستت دارم
تنهاییم بزرگتر شد......
سلام یلدا جون
مرسی شما خوبی؟؟
خوش که نه ولی میگذره...
سلام چرا خوش نمیگذره خانمی؟
سلام یلدا خانم ممنون از حضورت
مرسی که هستی...
سلام خواهش میکنم خانومی
خــــرم آن روز کـــــز ایـــن منـــزل ویــــران بـــــروم
راحت جان طلبـــــم و از پــــی جـــانان بــــروم
گـــر چــه دانم کــه بــه جایی نبـرد راه غریب
مـن به بوی ســـر آن زلف پریشان بـــروم
دلــم از وحشت زندان سکـندر بگـــرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
چون صبا با تن بیمار و دل بـیطاقت
بـــه هـــــواداری آن سرو خرامان بـــروم
در ره او چــــو قلـم گـــر به سرم باید رفت
بـا دل زخـــم کـــش و دیـــده گــــریان بــروم
نـــذر کـــردم گــــر از این غـــم به درآیــم روزی
تا در میکـــده شـــادان و غــــزل خــــوان بـــــروم
حافظ
سلام آبجی جونم ، شاد باشی عزیزم ، التماس دعا خانمم
alii