شبنم عشق

نگران فردایت نباش، خدای دیروز و امروزت ، فردا هم هست...

شبنم عشق

نگران فردایت نباش، خدای دیروز و امروزت ، فردا هم هست...

غزل خدا

چه شبی است!

چه لحظه‌های سبک و مهربان و لطیفی،

گویی در زیر باران نرم فرشتگان نشسته‌ام.

می‌بارد و می‌بارد و هر لحظه بیش‌تر نیرو می‌گیرد.

هر قطره‌اش فرشته‌ای است که از آسمان بر سرم فرود می‌آید.

چه می‌دانم؟

خداست که دارد یک ریز، غزل می‌سراید؛

غزل‌های عاشقانه‌ی مهربان و پر از نوازش.

هر قطره‌ی این باران،

کلمه‌ای از آن سرودهاست.

دکتر شریعتی


آسمان باران خدا شب نوازش

نظرات 2 + ارسال نظر
آبجی صبا :) شنبه 17 بهمن 1394 ساعت 13:16 http://avayeshaparakha.blogsky.com/

مادر پیر ؛مرا نکته ای زیبا گفت :از بد دنیا گفت ،گفت:طاووس مشو که به عیبت خیزند ،گر شوی شعله شمع زیر پایت ریزند ،گفت:پروانه مشو که به سرگردانی لای انگشت کتاب سالها میمانی،نه زمین باش نه خاک ،که تو را خوار کنند،وانگهی ذهن تو را پر ز مردار کنند،آسمان باش که خلق به نگاهت بخرند،وز پی دیدن تو سر به بالا ببرند..

سلام عالی بود

پریا سه‌شنبه 29 دی 1394 ساعت 20:46 http://www.sarzaminearezoooo.blogfa.com

سلام یلدایی خوبم عزیزم تو خوبی؟
خوش میگذره با اقاتون
چه خبرا؟ دلم برات تنگیده بود
بیخیال آجی دیگه برام عادی شده ...

سلام الهی شکر منم خوبم.برات بهترین هارو آرزو دارم.خوش جای شما خالی باهم رفتیم مشهد نائب الزیاره بودم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد